العجل العجل یا مولای یا صاحب الزمان شعیب ابن صالح - شعیب ابن صالح
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

سیدی غیبتک نفت رقادی...

دوشنبه 89 آبان 10 ساعت 10:44 صبح

بسم رب المطهر الارض

السلام علی عبادی مخلصین

درود حضرت حق هر صبح شام برشما باد یا ربیع الانام...

آقای بزرگوار چند لحظه ای آمده ام وقتتان سراسر با ارزشتان باکلمات اینچینین ساده بی ارزش بگیرم...

یابن صدیقه الشهیده سلام الله علیها اینبار نه برای حاجت آمده ام نه برای عرض درخواست...

پاک پاک  آمده ام بگویم...

ولله که شهـــــر بی تو مرا حبــس می شـود /آوارگـــی و کـــوه و بیابانم آرزوسـت

 زین همرهان سست عناصـــــــر دلــــم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

 جانـم ملــول گشت زِ فرعــون و ظلــــم او /  آن نور روی موسیِ عَمرانم آرزوسـت
 زین خَلقِ پُرشکایتِ گریــان، شدم مَلــــول / آن های هوی و نعره ی مستانم آرزوست
دی شیــخ با چراغ هَمــی گشت گرد شهـر /کز دیــو و دَد ملــولم و انسـانم آرزوست

سیدی غیبتک نفت رقادی...

آقای من!مولای  راه چاره ای به غیر شما ندارم کجا برم؟چه کارکنم؟

ای رهنمای گم شدگان اهدنا الصراط       وی چشم راه روان اهدنا الصراط

 در دوزخ هوا و هوس مانده‌ایم زار           گم کرده‌ایم راه جنان اهدنا الصراط

بگذشت عمر در لعب و لهو بی خودی       شاید تدارکی بتوان اهدنا الصراط

ره دور وقت دیر و شب تار و صد خطر       مرکب ضعیف و جاده نهان اهدنا الصراط

از شارع هوا و هوس در نمی‌رویم            گاهی در این و گاه در آن اهدنا الصراط

گم گشت فیض و راه بجائی نمیبرد          ای رهنمای گمشدگان اهدنا الصراط

 

آقای من شما در روز جزا در مقابل جدتان سیدالشهداء شهادت بدهید که در این راه کم

تهمت و زخم زبان نشنیدم از امت بی تدبر جدتان شکایت دارم بنده نان و نمک شده اند

 به قول فیض کاشانی اهدناصراط...

آقای من شکایتی ندارم روزی که با عنایات ذات اقدس حضرت اله پا به میدان

 گذاشتم میدانستم:

کشیدند در کوی دلدادگان/ میان دل و کام دیوارها.

چه فرهادها مرده در کوهها/ چه حلاجها رفته بر دار ها.

اما آقای من تنهام ،همراهی ندارم ای کاش میشد به مثابه شوم :

وَاجْعَل لِّی وَزِیرًا مِّنْ أَهْلِی

هَارُونَ أَخِی 

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِی

وَأَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی

کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیرًا

وَنَذْکُرَکَ کَثِیرًا

إِنَّکَ کُنتَ بِنَا بَصِیرًا

قَالَ قَدْ أُوتِیتَ سُؤْلَکَ یَا مُوسَى 

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْرَى  

آقای من تا صحبت میکنم در تیر رس هزاران تیر تهمت و کذب قرار میگیرم

که تو فلان هستی و بهمان،

همین الان هم شاید به خاطر این پست هزاران تهمت نصیبم شود

 اما شما شاهد و گواه یا عین الله ناظره بنده هیچ ادعایی ندارم...

هیچ چیزی هم نمیخواهم فقط عرض میکنم ...

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِیدًا

آقای من اینها را عرض کردم ولیکن میدانم:

قُلْ کُلٌّ مُّتَرَبِّصٌ فَتَرَبَّصُوا فَسَتَعْلَمُونَ مَنْ أَصْحَابُ الصِّرَاطِ السَّوِیِّ وَمَنِ اهْتَدَى

وعجل الله فی فرجک یامولای یاصاحب الزمان عج یا قائم العدل و القسط

------------

پینوشت:

منم همون  بچه ای که تو بغل مادر

/ دلش رو داد دست دلبرحالا بزرگ شده پا منبر

منم همون که تو اسم زائرا اسمش نیست

/دیگه رمق تو جسمش نیست به کربلا بگو رسمش نیست

کربلا میخوام  بیام حرم آقا...

 

 

 

 


نوشته شده توسط : شعیب ابن صالح

نظرات دیگران [ نظر]


                                                                 

 بسم رب المطهر الارض

السلام علی عبادی المخلَصین

قبل نوشت:

همه ما میخواهیم بهترین زندگی را داشته و همیشه در راحتی آسایش باشیم،انسان همیشه راحت طلب هست!!! اما راه را اشتباه طی میکنیم! بگذارید راحت عرض کنم ما همیشه دنبال سراب میرویم 

 تمام غرایز مانند تشنگی در بیابان بی آب و علف هست ،ما تشنه تشنه دنبال سراب می رویم!تمام گناهان سرابی هستند،تا آن زمانی که از دور میبینیم حقیقت دارد یعنی آنچیزی که میبینیم و فکر میکنیم حقیقت دارد اما وقتی رسیدیم بهش ناپدید میشود شاهد این مسئله در قرآن ذات اقدس حضرت اله در سوره رعد آیه 17 آمده است.که باطل مانند کف روی آب هست؛رویه کف رطوبت هست و نم دارد به همان اندازه وجود دارد اما داخلش تهی و خالی هست!این سراب ها هم مانند کف هستند آنچیزی که ما میبینیم حقیقت دارد میبینیم اما وقتی بهش میرسیم تهی هست!پس در مواقع تشنگی چه باید انجام بدیم!!محال است محال است کسی با شیوه انجام کار حرام و پیمایش ازین سراب به سراب دیگر رفع عطش کند اصلا نه منطقی هست نه علمی !شما در بیابان ازین طرف به آن طرف بدوید آیا سراب حقیقت پیدا میکند؟!اگر میبینید که زندگی افرادی که از راه حرام لذت جویی میکنند فریب ظاهر را نخورید چرا که همان اتلاق و دیدن سراب هست چون سراب را دارد میبیند آب را دارد می بینید اما آخر کار تهی را لمس میکند،اما افرادی تا آخر عمر هم دنبال سراب می روند هیچوقت آرامش نمیابند!!!اگر در زندگی انبیاء و ائمه علیهمالسلام دقت بفرمایید بسیار سختی داشتند بسیار آزار و اذیت حتی شهادت و قطعه قطعه شدن اما همیشه- ما رایت الا جمیلا-کارشان بوده است برای همیشه آرامش داشتند،کار حلال همیشه آرامش بدنبال دارد

بگذارید مثال قابل لمس بزنم،ما سخت افزار هستیم باید یک سیستم عامل باشد که ما بتونیم ران (اجرا) بشیم حالا ما چه خودمان را به این طرف آن طرف بزنیم چه قبول نکنیم و چه قبول بکنیم سیستم عامل زندگی ما دین هست،دین موهبت الهی هست وگرنه ما مجبور بودیم  مکررا هی راه ها رو بپماییم تا راه حلال را پیدا کنیم ،نه عمرمون جواب میداد نه همیشه راه درست را می رفتیم!!!همیشه دچار مشکل بودیم.آخرشم نمیتوانستیم به حق برسیم واقعا فکرش را بکنید!!! اما انسان همیشه ناسپاس کفور نعمت هست،این نعمت ها براحتی به ما رسیده و ما همش داریم گلایه میکنیم!!!

اما دین بهتر و نرم افزار سیستم عامل بهتر الان در بازار ببنید اول سیستم عامل داس و ویندوز 95 و 98 ...تا ویستا هیچکدام کارایی لازم را نداشت اما ویندوز سون جامع همه این ها هست چرا که فعلا همه نیاز ها را برطرف میسازد البته با توجه به پیشرفت بشر این ویندوز توانست عرضه شود.!!!خب شما حساب کنید اگر همون اول ویندوز سون می آمد کسی نمیتوانست کار کند یا خیلی به سختی میشد کار کرد..البته مجبور شدم این مثال بزنم که کمی شبیه باشد،حالا شما فرض کنید از اول دین اسلام از طرف ذات اقدس حضرت اله عرضه میشد چه میشد!!!هنوز خداوند را قبول نداشتند !!!

حالا ما همه این ها را میدانیم و قبول هم داریم اما بعضی وقتا کم میاریم میخواهیم رها کنیم سر در گم میشویم و حیران می چرخیم انگار درها بسته است!!میدانید چرا؟چون ما فقط شنیدم و عمل نکردیم فقط هی شنیدیم و عمل نکردیم همین عمل نکردن ما باعث شده که مسائل اون لذت اولیه و قبح را نداشته باشد و هم احساس خستگی کنیم و کلیشه ای به نظر بیاد اگر ازهمان اول تا بعد از شنیدن و خواندن عمل کرده بودیم این طور نمیشد!!!حالا به چیزهایی که میدانیم عمل کنیم کارمان درست میشود!

خب حالا قضاوت با خود شما ...!

______________________________________________________________________________________________________________________________________________

پرهیز از تمامی گناهان،مقدمه نیل به درجات کمال و یقین

برای رسیدن به درجات کمال و یقین، قطعا تنها ورع از محرمات کفایت نمیکند،نه تنها ورع از سبعه موبقه از کبایر مانند شرک و قتل نفس و...،بلکه ورع از چهل محرم که در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام ذکر شده است ،نیز کفایت نمی کند،بلکه یک نگاه تند که سبب ایذای یک مومن و یا هتک حرمت او شود حرام است‍؛هم چنین یک تبسم به اهل معصیت که موجب تشویق او برگناه باشد ،حرام است.بنابراین ،کسی که میخواهد به درجات کمال و یقین نایل گردد،باید از این گونه گناهان هم پرهیز نماید.

به فکر علاج خود نیستیم!

درد را می دانیم،به فکر علاج خود نیستیم!دوا را هم تشخیص می دهیم،چنان که قرآن شریف می فرماید:

فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا سپس پلیدکارى و پرهیزگارى‏اش را به آن الهام کرد(سوره مبارکه شمس،آیه 8) 

ولی به فکر علاج خود نیستیم!

چه کنیم که معرفت به نوارنیت ائمه-علیهم السلام-نصیبمان گردد؟

در آیه شریفه ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْکِتَابَ الَّذِینَ اصْطَفَیْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ سپس این کتاب را به آن بندگان خود که [آنان را] برگزیده بودیم به میراث دادیم پس برخى از آنان بر خود ستمکارند (سوره مبارکه فاطر،آیه 32) مراد از  مِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ   کسی است که معرفت ائمه علیهم السلام را نداشته باشد. 

اما این که چه کنیم که معرفت به نوارانیت ائمه علیهم السلام نصیبمان گردد بعد از نمازها بخوانیم و بخواهیم:  

اَللّهُمَّ عَرِّفْنی نَفْسَکَ
فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ
لَمْ اَعْرِفْ
رَسُولَکَ
اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ
فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ
لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ
اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ
فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ
ضَلَلْتُ عَنْ دینی

______________________________________________________________________________________________________________________________________________

منبع:کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت ره، 700 نکته ،محمد حسین رخشاد،انتشارات موسسه فرهنگی سماء


نوشته شده توسط : شعیب ابن صالح

نظرات دیگران [ نظر]


<      1   2   3   4   5      >